جوانی ها و عیش و نوش های آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی دارد تا – پناه به خدای تعالی – آخر ضربه را بزند، ولی یأس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود.
به تعبیر مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام دو چیز است که جز کسی که آن را از دست داده، قدرش را نمی داند: جوانی و تندرستی.
امام خمینی (ره) آن پیر فرزانه اهمیت تکامل در جوانی را به فرزند خود حاج احمد آقا چنین متذکر می شوند: پسرم تا نعمت جوانی را از دست نداده ای فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می دهی یا یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگ ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد ـ استدراج است.
در جوانی شیطان باطن که بزرگ ترین دشمنان اوست، او را از فکر اصلاح خود باز می دارد و امید می دهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می گذرد درجه درجه او را به وعده های پوچ از این فکر باز می دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آنگاه که جوانی رو به تمام است او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می کند….
علت اهمیت جوانی در تکامل انسان
هر تغییر روحی نیازمند اراده قوی و عزم راسخ است و فتح قله های بلند کمال فقط در سایه چنین عزم و اراده ای امکان پذیر است و چنین اراده محکم و استواری فقط در ایام جوانی به دست می آید. از سوی دیگر در دوران جوانی هنوز اخلاق فاسد و عادت های زشت در وجود انسان ریشه ندوانده و به کمک عزم و اراده جوانی قابل زوال است بر خلاف پیری که اراده جوانی رو به ضعف می رود و ریشه های اخلاق فاسد و عادت های زشت در وجود او راسخ می شود. امام خمینی (ره) در این رابطه چنین فرموده اند: «بر جوان ها حتم و لازم است که تا فرصت جوانی و صفای باطنی و فطرت الهی باقی و دست نخورده است، درصدد تصفیه و تزکیه برآیند و ریشه های اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانیه را از قلوب خود برکنند که با بودن یکی از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظیم است.
و نیز در ایام جوانی اراده و تصمیم انسان، جوان است و محکم از این جهت نیز اصلاح برای انسان آسان تر است، ولی در پیری اراده سست و تصمیم، پیر است، چیره شدن بر قوا مشکل تر است.
حضرت امام خمینی (ره) در یکی از نامه های خود با تذکر این نکته می فرمایند:
» بدان که یک روز… همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خدای نخواسته بار سنگین تأسف را به دوش می کشی، پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است، به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جست وجوی او جل و علا باش. جوانی ها و عیش و نوش های آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی دارد تا – پناه به خدای تعالی – آخر ضربه را بزند، ولی یأس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود.
«حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در مناجات خود باحق تعالی چنین زمزمه می فرمایند:
الهی و قد اَفْنَیتُ عمری فی شِرّةِ السّهوِ عنک و اَبْلَیتُ شَبابی فی سَکْرَةِ التَّباعد مِنک فلم اَسْتَیقِظْ ایام اغتراری بکَ وَ رُکوُنی الی سبیل سَخَطِکَ؛ خداوندا! عمر را در حرص و آز شدید و غفلت از تو تباه ساختم و جوانی ام را در مستی بعد و دوری از تو فرسودم و در روزگار دلیری و گستاخی به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بیدار نشدم.