سال 1393 با تدبیر رهبر معظم انقلاب سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیده شده که این نامگذاری نشان میدهد دغدغههای ویژه ایشان در این سال دو مولفه اساسی «اقتصاد» و «فرهنگ» هستند. اما دغدغههای فرهنگی رهبر انقلاب تنها محدود به سال جاری نیست و ایشان در مناسبتهای مختلف دغدغههای فرهنگی خود را در حوزههای مختلف تبیین و تشریح نمودهاند. با وجود این و پس از تأکیدات مکرر ایشان بر مساله فرهنگ و ضرورت توجه به آن توسط نهادهای مختلف که در سالیان متمادی مطرح شده و همچنین تذکراتی که ایشان در مورد مسایلی مانند تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی داشتند باز هم در عرصه فرهنگ کاستیهای بسیاری وجود دارد به گونهای که این مساله باعث شده ایشان فرهنگ را به عنوان یکی از مولفههای عنوان سال 93 مطرح کنند و این نشان از اهمیت موضوع دارد.
یکی
از مهمترین نهادهای فرهنگی کشور دانشگاهها که نقش بی بدیلی در عرصه فرهنگ
دارد. رهبر معظم انقلاب به مناسبتهای مختلف بر اهمیت نقش این نهاد و
بهبود اوضاع فرهنگ جامعه تأکید کردهاند. در این گزارش نگاهی داریم به
مطالبات رهبر انقلاب از دانشگاهها در سالهای مختلف به این امید که این
مطالبات بیش از پیش سرلوحه کار مسئولان دانشگاهها قرار گیرد. در بخش اول
این گزارش (اینجا)
به مواردی از مطالبات رهبر انقلاب از صداوسیما مانند ضرورت ترویج فرهنگ
عدالت طلبی، اهمیت نظارت در صداوسیما، ضرورت توجه به تحقیق و هنر در برنامه
سازی و مهمترین نقص فیلم های ایرانی که فیلمنامه است اشاره شد. در
بخش دیگری به نقش زنان در فرهنگ (اینجا) اشاره شد و در ادامه به نقش دانشگاهها در عرصه فرهنگ و مطالبات رهبری می پردازیم.
- جمود و تحجر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما – دانشجویان -هرچه میتوانید به کیفیت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، میتواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود اینگونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان میتوانند در این زمینه مؤثر باشند (1).
به هر چه با استقلال فرهنگی معارض است با چشم بدبینی نگاه کنید
-
انقلاب، همه وجدان های این مردم را تکان داد، ماها را بیدار کرد، متوجه
هویت خودمان کرد، توانایی های خودمان را به ما نشان داد و «ما می توانیم»
را شعار ما قرار داد. ما هم وارد شدیم و تجربه کردیم؛ دیدیم بله، می
توانیم. لذا امروز استقلال فرهنگی دراین کشور، روزبهروز درحال پیشرفت است و
خودباوری فرهنگی بیشتر می شود. اصرار ما هم همین است که این کار بشود و
شما جوان ها به این توجه کنید و هر حرکتی را که مشاهده می کنید با این
روحیه استغنای فرهنگی و استقلال فرهنگی معارضه دارد، با چشم بدبینی به آن
نگاه کنید و بدانید که هدایت شده است (2)
- یک جبهه
بههمپیوستهای وجود دارد در مقابله با انقلاب اسلامی، که یک انقلاب
معنوی و دینی و فرهنگی و اعتقادی است. وقتی به چشم یک جبههبههمپیوسته به
اینها نگاه کردید، خیلی از کارهای اینها معنای واقعی خودش را نشان میدهد.
این مساله، وظیفه دانشجو یا تشکلهای دانشجویی را مشخص میکند (3).
ضرورت پرهیز از ابتذال در کارهای فرهنگی و هنری
-
یکی از چیزهائی که من بجد توصیه میکنم، پرهیز از ابتذال در کارهای فرهنگی
و هنری است؛ مراقب باشید... از ابتذال فرهنگی، ابتذال اخلاقی به شدت پرهیز
شود و با آن مواجهه بشود. امروز یکی از سیاستهای دشمن، ترویج ابتذال است.
با این سیاست استکبار مبارزه کنید. همین طور که آنها تحریم اقتصادی را
برنامهریزی میکنند، همین طور ترویج ابتذال را برنامهریزی میکنند - این
ادعای شعارگونه نیست؛ این ناشی از اطلاعات است؛ ما اطلاع داریم - مینشینند
طراحی میکنند، برنامهریزی میکنند؛ میگویند برای شکستن مقاومت جمهوری
اسلامی، باید بین جوانها ترویج ابتذال کرد؛ یعنی به قضایا ماهیت سیاسی
میدهند. خب، با این بایستی مواجهه کرد، مقابله کرد؛ البته مقابله صحیح، که
این یک نوع ایستادگیِ بسیار ارجمند در مواجهه با نقشههای استکبار است
(4).
دانشجوی جوان باید خودسازی کند
-
در درجه اول، جوان دانشجو و دانشآموز باید خودسازى کند. خودتان را با
تربیت دینى بسازید. امور تربیتى خوب است، معلم تربیتى خوب است، گوینده
تربیتى خوب است؛ اما آن کسى که از درون خود، موعظهکننده و تربیتکنندهای
نداشته باشد «واعظ من نفسه» این تربیتها به کارش نمىآید. خودتان را
بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجراى حکم الهى را در محدوده شخص خودتان بزرگ
بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید؛ این
شما را پولادین خواهد کرد (5).
- اگر کسى که علم در وجود او هست،
تقوا و پرهیزگارى و امانت و صداقت در او نباشد، مىتواند موجود مضرى باشد؛
مىتواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد.
بنابراین در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است؛ در این
هیچ شبهه نکنید (6).
خاکریزهای فرهنگی و فکری را ترمیم کنید
-
بحمدالله دانشگاههای ما از استاد مؤمن، از دانشجوی مؤمن و از مدیران مؤمن
سرشار است. البته به شما دانشجوها می گویم سنگربان این سنگر [دانشگاهها]
شمایید. مواظب باشید خاکریزهایتان سست نشود. دایم خاکریزها را ترمیم کنید.
خاکریزها، خاکریزهای فرهنگی و فکری است اینها را ترمیم کنید. خودسازی فکری و
اخلاقی و انقلابی درونی دانشجویان یک فریضه است (7).
- دو عنصر
اصلی در تربیت دانشجو: یکی عنصر علم و تحقیق و کارایی علمی و جوشیدن
استعدادهای علمی و این قبیل چیزهاست و یکی هم عبارت از روحیه و تدین و حرکت
صحیح و سالم سازی معنوی و روحی دانشجو. این دو عنصر بایستی بدون تفکیک از
یکدیگر با قدرت و با ظرفیت کامل کشور، تعقیب شود (8).
ضرورت انس با نهجالبلاغه
-
شما [دانشجویان] و عزیزان با نهج البلاغه انس پیدا کنید. نهج البلاغه خیلی
بیدارکننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان با نهج
البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و
یک قدم جلو رفتید آن وقت با صحیفه سجادیه - که علی الظاهر فقط کتاب دعاست
اما آن هم مثل نهج البلاغه، کتاب درس حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای
زندگی سعادتمند انسان است - انس بگیرید (9).
- امروز خودتان را
بسازید –دانشگاههارابسازید–محیطدانشگاه را محیط انقلابی و اسلامی کنید...
در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان باید مانند یک دست، یک تن، با یک
فکر، فکر اسلام و انقلاب حرکت کنند... از هر چیزی که مخل به این یگانگی در
راه خدا و در راه انقلاب باشد پرهیز کنید تا بتوانید دانشگاهی را بسازید
که فردای ایران را تأمین کند، جمهوری اسلامی را در مقابل دشمنان و بدخواهان
و ملت ایران را در مقابل دوستان و امیدواران عالم روسفید کند (10).
یکی از بزرگترین وظایف دانشجویان، خودسازی اخلاقی است
-
شما دانشجویان، متوجه باشید که یکی از بزرگترین وظایف شما، خودسازی اخلاقی
است، اخلاق خود را تکمیل کنید، شما جوانان فرصت دارید. دوران، دوران
شماست، شما در دوران خوبی زندگی میکنید؛ در سایه حکومت قرآنی و فرهنگ
اسلامی زندگی می کنید؛ بنابراین، از لحاظ روحی و معنوی، فرصت برای والا و
شایسته شدن دارید، این فرصت را مغتنم بشمارید. علم باید در کنار اخلاق و
پیشرفت صنعتی و علمی و مادی در کنار رشد اخلاقی باشد. توجه به خدا هم مایه
اصلی رشد اخلاقی به حساب می آید (11).
ویژگیهای دانشجوی موفق از دیدگاه رهبر انقلاب
-
به نظر من دانشجوى موفق کسى است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و
خوب به ورزش بپردازد. من براى دانشجوى موفق، سه شاخص دارم. البته ممکن است
یک جوان موفق در خانه، معیارهاى دیگرى داشته باشد؛ یک کاسب موفق، یک ادارى
موفق، معیارهاى دیگرى داشته باشد؛ اما دانشجوى موفق، به حیث دانشجویى، این
است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند
(12).
گاهی به خیابان می روم تا وضع زنان و مردان را ببینم
سوال
دانشجو: با توجه به اینکه یکى از جنبههاى تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگى و
فاسد کردن جوانان و بخصوص زنان و توجه دادن مردم به شهوات و نفسانیات است و
در بسیارى از جوامع اسلامى، دشمنان ابتدا از این طریق مردم را خلع سلاح
کردهاند و نیز با توجه به بحران کنونى حجاب در جامعه و حتى در دانشگاهها،
وظیفه مردم، بخصوص دانشجویان و تشکلهاى اسلامى در جامعه و در دانشگاهها
چیست و راهحل، حکم و توصیه شما در این مورد به تشکلهاى اسلامى چیست؟
پاسخ
رهبر انقلاب: توصیه بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و
واجب است. به برادر یا خواهرى که این نامه را نوشتهاند، مىخواهم بگویم
اینطور هم نیست که شما مىگویید زنهاى ما بىحجاب شدهاند. ممکن است بعضى
بگویند چشم شما به خواهرهایى افتاده که همه حجاب دارند؛ نه، من گاهى به
خیابان مىروم تا مخصوصاً وضع مردها و زنها را ببینم؛ البته با نگاه حلال و
نه حرام. آنطور که بعضى تصویر مىکنند، به نظر من نمىآید. البته چرا،
اشکالاتى وجود دارد؛ من هم از همه گوشه و کنارها با خبر نیستم. هرجا چنین
وضعى وجود داشته باشد، راه آن نهى از منکر ا
روز مادر بر تمامی دانشجویان عزیز و خانواده محترمشان مبارک باد
معاونت امور فرهنگی و دانشجویی دانشکده فنی علامه حسن زاده آملی سال جدید را به تمامی همکاران و معاونت های دانشکده اساتید بزرگوار هیئت علمی و دانشجویان عزیز تبریک عرض نموده وسال خوب و خوشی را برای شما عزیزان آرزو مند میباشد
معاونت فرهنگی و امور دانشجویی آموزشکده فنی علامه حسن زاده آملی
از انجا که بیان این واقعه طولانی میباشد به صورت خلاصه مطالب در این زمینه بیان می گردد:
.......در اوایل انقلاب که در پی آن مالکین موظف شدند
هویت مستأجرین خود را اعلام کنند، امکان موفقیت در خانههای تیمی در شهر
تهران خنثی شد و اتحادیهی کمونیستها، به دلالیل متعددی ، شهر "آمل " را
برای طرح قیام فوری خود انتخاب کرد و با استقرار 180 نفر از اعضا و کادر
هواداران در جنگلهای آمل، در صدد بر آمد تا با یک حملهی ناگهانی، شهر آمل
را تسخیر و مردم را به قیام دعوت کند، آنگاه دیگر شهرهای استان یکی پس از
دیگری آزاد شوند و این حرکت به یک قیام سراسری تبدیل شود. اولین حرکت آنها
در 18 آبان 1360 با هوشیاری نیروهای سپاه خنثی شد. قرارگاه "ابوالفضل " با
هدایت نیروهای سپاه ، بسیج ، ارتش و ژاندارمری در قلب جنگل، ضربهی دیگری
به گروه "سربداران " جنگل وارد آورد. پس از چند درگیری جزئیتر، سرانجا
مگروه 100 نفره سربداران، در میان سرمای زمستان بهمن 1360 ، خود را به آمل
رساند و با شلیک یک آر.پی.جی . 7، واقعهی تاریخی آمل را کلید زد.
تیراندازی و سپس تسخیر شهر تا 6 صبح ادامه داشت، اما با آغاز صبح ششم بهمن،
حماسه ی مردم آمل شکل گرفت و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر
سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابلهی سربداران جنگل رفتند.سنگربندیها آغاز
شد. از زن و مرد و پیر و جوان همگی با آوردن شن و گونی اقدام به سنگرسازی و
نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب "هزار سنگر " گرفت.
بیش از 100 نفر از اعضای اتحادیهی کمونیستهای ایران، در اول بهمن 1360 از
مقر خود در جنگل به سمت شهر آمل به راه افتادند. با توجه به برف سنگینی که
آمل و اطراف آن را پوشانده بود؛ عبور از رودخانههای متعدد با طناب صورت
گرفت. پشت سر گذاشتن این مسیر به خاطر سختی راه و مشکلات تردد، 3 روز به
طول انجامید؛ البته با توجه به برفی بودن زمین، این وضعیت پیشبینی شده بود
و در طراحی عملیات، قرار بود که عملیات در روز 5 بهمن انجام گیرد که در
اثر خستگی به 6 بهمن موکول شد: "نیروهایمان در روز 5 بهمن به شهر رسیدند و
شب را همگی در خانهی من بودند تا صبح ".1
گروهها هر کدام کارشان در یک قسمت شهر بود. تقریبا 17 نفر مسؤول حمله به
بسیج بودند. درگیری در ساعت 11:45 آخر شب 5 بهمن شروع شد. گروههای عمل
کنندهی دیگر در دادگاه انقلاب و سپاه، که این 3 هدف از عمدهترین اهداف
گروه سربداران بود، وارد درگیری شدند. در حین عبور از خیابانهای شهر ، هر
گاه با نیروی مسلح یا افرادی که ظاهر حزباللهی داشتند روبه رو شدند، به
آنها حمله میکردند و آنها را به شهادت میرساندند و یا زخمی میکردند و با
کمال شقاوت رفتار میکردند.
برنامهی اصلی این بود که حتی الامکان نیروهای سپاه و بسیج را از کار
بیندازند و بعد از آن، مردم را به قیام دعوت کنند؛ زیرا طبق تحلیلهای
تشکیلات، آنها مطمئن بودند که مردم به آنها خواهند پیوست.
"درگیری در اطراف سپاه بود و نیروهایمان سپاه را در محاصره داشتند و در
کوچههای اطراف سپاه، مقر سپاه را تحت نظر گرفته بودند. دو نفر موتور سوار
را قبل از ظهر دستگیر و یکی را در خیابان اعدام انقلابی کردیم. نفر دوم که
دستش تیر خورده بود، فرار کرد. به دلیل نیامدن و نپیوستن مردم صحبت شد که
مردم نیامدند و حالا چه کار کنیم؟ عقب نشینی کنیم یا بمانیم؟ مرکزیت توصیه
کرد درگیری را ادامه بدهیم و ما ادامه دادیم ". اوج درگیریها در اطراف مقر
بسیج بود که از اعضای سربداران 11 نفر جلوی ساتمان بسیج کشته شدند. اطراف
مخابرات و فرمانداری نیز از مکانهای درگیری بودند نیروهای مهاجم با قرار
دادن 2 یا 3 گاری خیابان را بستند و شروع به تیراندازی کردند تا مردم به
آنه محلق شوند.
تیراندازی و سپس تسخیر شهر تا 6 صبح ادامه داشت، اما با آغاز صبح ششم بهمن،
حماسه ی مردم آمل شکل گرفت و صدها نیروی داوطلب مردمی با روی آوردن به مقر
سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابلهی سربداران جنگل رفتند.
سنگربندیها آغاز شد. از زن و مرد و پیر و جوان هنگی با آوردن شن و گونی
اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند تا آنجا که آمل لقب "هزار
سنگر " گرفت. رفته رفته به تعداد نیروهای ضد شورش که از روستاهای اطراف
میآمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامی بودند، افزوده میشد.
البته در شب حادثه هم، از مردم آمل هر کس که خود را به خاطر صدای
تیراندازی به سپاه و بسیج رسانده بود، دستگیر، اسیر و یا شهید شده بود.
سازماندهی و ساماندهی نیروهای مردمی از ساعت 7 صبح آغاز شد و تا 8 صبح به
پایان رسید. هر چند نهادهایی چون سپاه و بسیج به خاطر نوپایی این نهادها
تجربهی لازم را نداشتند، ولی شور و اشتیاق بسیار بالا برای مقابله با ضد
انقلاب، جایگزین هر نارسایی شد. حملهی مردم حزباللهی به ضد انقلاب در دو
محور اساسی، یعنی در همان مناطقی که دشمن تمرکز داشت، صورت گرفت. در
ادامهی حضور مردم، واحدهای کوچکتری از کوچه و خیابانها به راه افتادند و
خود را به مناطق درگیری رساندند. برخی از نهادهای انتظامی چون کمیتهی
انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندارمری در بخشهای از شهر مانع ورود مردم به
صحنه ی درگیری میشدند تا بدان ها آسیبی وارد نشود، اما مردم در چند بخش
اساسی ایفای نقش کردند که به ترتیب اهمیت بدین شرح هستند:
کمک در ایجاد سنگر و مواضع دفاعی
تلاش برای دستگیری دشمن
درگیری مسلحانه و جنگ تن به تن با دشمن
کشف محل استقرار دشمن
تخلیهی شهدا و کمک به مجروحین 11
یکی از ابتکارات جالب نیروهای بسیجی در نبرد با دشمن این بود که پشت یک
وانت نیسان سنگر درست کرده بودند و وانت با دنده عقب به سمت دشمن حرکت
میکرد؛ نیروهای بسیجی پشت سنگرهای ساخته شده در وانت به سمت دشمن
تیراندازی میکردند و راننده هم از تیراندازی دشمن در امان بود.
نقش مردم در این درگیری غیرقابل تصور بود، به طوری که در ساعات اولیهی این
نبرد دلاورانه، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند و از خارج شهر با سرعت
تمام وانت وانت شن و ماسه به داخل شهر میآوردند:
"در حین درگیری شدید در حدود ساعت یازده بود که وانتهایی که کیسهی شن حمل
میکردند، از جاده رد شدند. ما ابتدا ایست دادیم که آنها توجه نکردند. یک
بار به یک وانت به منظور ترساندن آنها شلیک کردیم که فرار کردند. یکی دو
بار هم وانتها را گرفتیم و گونی آنها را خالی کردیم "
ولی تعداد وانتها آنقدر زیاد بود که محافظان جاده، کاری نمیتوانستند
بکنند. جنگ و گریز مردم و نیروهای انتظامی منجر به کشته شدن و دستگیری
عدهای از مهاجمین شد و در همان روز سهشنبه، 16/11/60 ، دشمن تمام مواضع
خود را از دست داد.13 در ساعت 4 بعدازظهر دشمن شروع به عقبنشینی کرد و در
دو باغ حاشیهی شهر موضع گرفت:
در آن روز حماسی مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از کاسه درآوردند و
با سرکوب کردن منافقین، خاطره به یادماندنی از خود به یادگار گذاشتند. در
آن روز مردم آمل با اهدای چهل شهید به انقلاب ، توانستند همانند این آیه که
میفرماید "وَ وَعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه وَ اَتمَمنَاهَا بِعَشر....
"(--- و ما به موسی سی شب وعده دادیم و چون پایان یافت، ده شب دیگر به آن
افزودیم تا آنکه زمان وعده به چهل شب کامل شد........سوره اعراف آیه
142---) کار را اتمام نمایند. و تقدیر چنین بود که حتما تعداد شهدا عدد
40شود، تااین تجلی اخلاص و شجاعت به اکمال برسد و انقلاب اسلامی را بیمه
نماید.و بی جهت نبود که حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در وصیتنامه خود با
عظمت از مرد م آمل یا کردند و اشاره داشتند که ما باید از شهر آمل و مردم
آمل تشکر کنیم، دیدید که مردم آمل چه بر روز آنان آوردند و............
عالم فرزانه و مفسربزرگ قرآن در جهان اسلام، آیت الله جوادی آملی حفظه الله میفرمایند :
"از آن هنگام که مردم آمل بیدار شدند و به صحنه آمدند، به شکل جدی و همه
جانبه مبارزه کردند و مأموران رژیم پهلوی را در آمل به عجز و ناتوانی
واداشتند. نشانهاش این بود که آمل جزو نخستین شهرهایی بود که در سال
1357(هـ.ش) با اعلام جمهوری و استقلال، ارتباط خود را از رژیم پهلوی قطع
کرد و مردم شهر و روستاها کنترل ورود و خروج و تأمین امنیت و نظم شهر را
توسط هستههای مردمی متشکل از جوانان سلحشور شهر و روستاها به عهده گرفتند و
بدین طریق، زودتر از بسیاری از شهرها از دولت طاغوت نجات پیدا کردند.
همچنین قیام همگانی مردم آمل و روستانشینان آن در جریان جنگل (حماسهی
قیام ششم بهمن سال 1360(هـ.ش) بر ضد گروهکهای مهاجم به شهر آمل)، برگ زرین
دیگری از سلسله افتخارات مردم منطقهی آمل و شمال به حساب میآید، بلکه
فخری برای همهی مردم ایران بود؛ چون در برابر مهاجمان جنگلی در ظرف ده
ساعت مقاومت و ایثار جانانه، چهل شهید و قربانی دادند؛ یعنی هریک ربع ساعت،
یک تن از بهترین جوانان خود را قربانی دادند تا توانستند فضای شهر و محیط
اطراف آن را از لوث وجود و حضور عناصر ملحد، فاسد و مزدور اجنبی پاک و به
خون پاک شهیدانشان عطرآگین کنند. از
اینرو، امام راحل "رضوان اللّه علیه " در وصیتنامه الهی ـ سیاسی خود از
مردم آمل و قیام مردم شهر و روستاهای آن بر ضد جنگلیهای مهاجم به عظمت یاد
و از آنها تشکر کردند. "
در این حماسهی جاودان، از مردم قهرمان آمل 40 شهید و 120 نفر زخمی شدند.
گزیده بیانات امام خمینی(ره) درباره حماسه مردم آمل:
شما ملاحظه فرمودید که اینها در داخل تبلیغات زیاد مىکردند، به خارج هم
که رفتند تبلیغات زیاد مىکنند؛ به اینکه مردم در اختناقاند و خودشان همه
مخالفاند با جمهورى اسلامى. در صد، شش تا موافق دارد جمهورى اسلامى، یا
فوقش ده تا، ولى سایرین همه موافق منفى و مخالف هستند. و دیدند که همهی
آمالشان را به شمال دوخته بودند و بیشتر تبلیغات این بود که شمال دیگر
تقریباً صددرصد مخالف با جمهورى اسلامى هستند. و اینها همهی قوایشان را
جمع کردند و به آمل آن حملهی وحشیانهی غافلگیرانه را کردند، به امید
اینکه مردم آمل هم با آنها همدست بشوند و آمل را مرکز استان قرار بدهند و
بعد مازندران و جاهاى دیگر و رشت و همهی جاها را بگیرند و جلو بروند.
اینها به خیال خودشان با دست ملت مىخواستند که - همان ملتى که آنها
تراشیدند که مخالفند با جمهورى اسلامى- با اینها بیایند و مرکز را هم
بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هرطورى که دلشان مىخواهد عمل
بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم
مخالفت مردم بود- [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم
فداکار که معالأسف، خوب عدهاى را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را
ثابت کردند که آنجایى که شما تمام آمالتان به آنجا بود با شما مخالفند؛
حالا شما مىخواهید بیایید قم؟ مىخواهید بیایید تهران، جاهاى دیگر؟
در دیداری که در سال ۸۸ مردم امل با مقام معظم رهبری به مناسبت همین حماسه داشتنتد آیت الله خامنه ای فرمودند:
چهره آمل در عرصه های مختلف از جمله عرصه مجاهدت فی سبیل الله و وادی علم،
فقاهت، معرفت و عرفان چهره درخشانی است و امروز نیز بزرگان روحانی آملی از
افتخارات حوزه های علمیه و از ذخائر با ارزش روحانی کشور هستند. ....
یادشان گرامی راهشان پر رهرو ...